ژوانم درچند ماه گذشته
امروز یک کم اضطراب دارم ولی از اونجایی که هر چیزی که مربوط به تو باشه باعث آرامشم می شه و من رو غرق در رویای تو می کنه، تصمیم گرفتم بیام بعد از مدتها وبلاگت رو آپدیت کنم و یک کم با خودم و عکسای تو خلوت کنم. شب سال نو: 2015 خداحافظی آخر مهمونی پارک رفتن های ما تو زمستونی که گذشت: ژوان عاشق غذا دادن به سنجاب ها بود. روزی که ما امتحان رانندگی G1 داشتیم. استخر و شنا و آب بازی: اولین تجربه اسکیت ...
نویسنده :
مامي
18:30